قبل از شروع درس جدید مروری داریم بر دروس گذشته:
در بین امواج چنانچه میدانید، امواج آلفا و تتا از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. یکى از راههایی که ما را به هدف نزدیک میکند مرور مراحل هدف با یک نظم زمانى خاص در حالت آلفا میباشد.
رابطه تجسم خلاق و خط زمان
این نظم زمانى که ما به صورت علت و معلولى، تصاویر را کنار هم میچینیم و مرور میکنیم، براى ضمیر ناخودآگاه مفهوم دارد. او بدین وسیله، برنامهریزی میشود که ما را به هدف مان برساند. خب؛ اگر به یاد داشته باشید یکى از ویژگیهای تجسم خلاق، رعایت کردن رابطه علت و معلول است.
یکى از ویژگیهای تجسم خلاق، رعایت کردن رابطه علت و معلول است.

این مرورى بود به جلسات قبل؛ اما در مورد تجسم خلاق و خط زمان مطلب کاملاً جدیدى را میخواهم ارائه دهم، خوب دقت کنید: در تصویرسازی ذهنى قواعد زیادى داریم که یکى از مهمترین آنها:
Associate and Dissiciate میباشد. با پدیده فکر مهتر همراه باشید.
associate یعنى خود احساس **** dissociate یعنی دگر احساس
براى درک تفاوت این دو به یک مثال متوسل میشویم:
- خود احساس
حتماً تا بهحال فیلمبرداری کردهاید! هنگامیکه در محیط هستید، اشیا و افراد را میبینید، اما چهره خود را نمیبینید! زیرا خودتان در محیط هستید و دوربین دست شماست. به این حالت که خودتان در محیط حضوردارید،خوداحساس میگوییم.
- دگر احساس
شما دو نفر هستید!! یکى در محیط و یکى خارج از محیط به عنوان ناظر! یعنى چهره و اندام خود را از فاصلهی چند متری می توانید ببینید.
—–
ما در هدف سازی به هردو روش نیاز داریم. گفتیم که ضمیر ناخودآگاه زمان را به شکل یک منحنى درک میکند. یک منحنى که تمام اتفاقات مثبت و منفى زندگى ما را بر روى آن منحنى میچیند. به صورت تصاویر ذهنى! این تصاویر ذهنی ممکن است شفاف یا کدر باشند.
بستگى به شرایط احساسى ما در آن زمان دارد! مثلاً اگر روز اول مدرسه براى کسى روز سخت و دلهرهآوری بوده، تصویر آن را به صورت کدر یا سیاه و سفید میبیند. و اگر اولین بار که سوار دوچرخه شده است، روز شاد و هیجانانگیزی بوده باشد، تصویر آن را به صورت رنگى و شفاف خواهد دید. متوجه شدید؟
ببینید که سیستم ضمیر ناخودآگاه تا چه اندازه پیچیده و عجیب است! او متناسب با شرایط احساسى ما به تصاویر ذهنى، خاصیت میبخشد. این کدها براى او شناخته شده هستند و اصولاً بر مبناى آنها، زندگى ما را پیش میبرد.
یک مثال واقعى: فرض کنید که یک نفر میخواهد ازدواج کند.
من به عنوان یک مشاور NLP به دو چیز دقت میکنم:
١- تصویر او از ازدواج داراى چه ویژگیهایی ست؟ کیفیت این تصویر چگونه است؟
٢- این تصویر، بر روى منحنى خط زمان، حدوداً در کجا قرار گرفته است؟
متأسفانه در هردو مورد اشکال وجود داشت!
- او از این موضوع تصویر خوبى نداشت.
یک تصویر کدر و مبهم که هنگام تجسم آن دچار اضطراب میشد.
- تصویر ازدواج را در گذشته میدید.
چنین انسانى تا زمانى که این دو موضوع را برطرف نکند نمیتواند ازدواج کرده و ما را به شام عروسى خود دعوت کند! 🙂
بنده با رفع این دو مشکل، پارازیت تصویرى مانع ذهنى او را برطرف کردم.
خب؛ خوب دقت کنید، میخواهم موضوع مهمى را بیان کنم:
تاکنون دانستیم که مابین ِ شرایط احساسی ما راجع به یک موضوع و تصویر آن موضوع در ذهن ما رابطهی مستقیم و جالبى وجود دارد. حال که این مطلب را میدانید، از شما تقاضا دارم تصاویر اهداف خود را مجسم کنید و شرایط احساسى خود را صادقانه مورد سنجش قرار دهید. نکته مهمتر اینکه، اینکار را، هم به صورت خود احساس و هم به صورت دگراحساس انجام دهید و در هر دو حالت احساسات خود را چک کنید.
بحث تصاویر ذهنى بسیار گسترده، جالب و کاربردى است.
جهت مطالعه بیشتر و دقیق تر، کتاب مفیدی را در این زمینه معرفی می کنم: روانشناسى تصاویر ذهنی ** نویسنده : ماکسوِلمالتْزْ
بیشتر بخوانید: