هماهنگی ضمیر ناخودآگاه و ضمیر خودآگاه
با هماهنگی ضمیر ناخودآگاه و ضمیر خودآگاه در مسیر روشن به حرکت خود ادامه می دهیم. با این کار از انحرافات پیشگیری می کنیم. عدم هماهنگی ضمیر ناخودآگاه و ضمیر خودآگاه موجب اختلال در دستیابی به اهداف می گردد.
مهمترین عاملی که ما را به اهداف مان میرساند، ایجاد هماهنگى ضمیر ناخودآگاه و ضمیرخودآگاه ماست. اگر این حالت ١٠٠٪ رخ دهد و آنها با هم موازى شوند، ما زودتر از موعد تعیین شده، به هدف مان میرسیم.
هماهنگی ضمیر ناخودآگاه و ضمیر خودآگاه چرا و چگونه؟!
زیرا وقتى این هماهنگى ایجاد میشود، امواج قدرتمندى از ذهن ما در محیط منتشر میشود…

خط زمان و تجسم خلاق
این امواج قدرتمند هدف ما را در هر مکانى از عالم هستى که باشد، به سوی ما فرا میخواند. در واقع، ما با ایجاد هماهنگى ضمیر ناخودآگاه و ضمیر خودآگاه، در جهان هستى و محیط پیرامون خود تأثیر میگذاریم.
فرایندی که رخ میدهد به این صورت است:
١- انتشار موج قدرتمند از ذهن ما به سمت هدف
٢- هدف ما دارای هویت میشود
٣- مشخص میشود که آن هدف، فقط مختص و منحصر به ماست
۴- هدف متحرک میشود
۵- به سوی ما حرکت میکند
این کاملترین سِیرِ تکاملى هدف سازی است. وقتی که فرایند هدف سازی با این قدرت انجام شود، هدف به سوی ما حرکت میکند و ما هم به سوی او! بنابراین؛ یک هدف ٨ ماهه درکمتر از ۴ ماه محقق میشود.
موضوع دیگرى که ما را در ایجاد این هماهنگى کمک میکند، چیست؟
TIME LINE “خط زمان”
تجسم خلاق، خط زمان شما را هم متناسب با هدفتان، منظم میکند تمرکزتان روى تجسم خلاق باشد. یک نکته مهم وجود دارد و آن”تمرکز”! است.
تمرکز چیست؟
حقیقتاً کار سختى است! اما ما در NLP مبحثى داریم به نامِ کانون توجه!
تمرکز یعنى ذهن تان از هر موضوعى خالى باشد و فقط به هدف فکر کنید. زیرا همه ما داراى جهشهای ذهنى و پارازیتهای فکرى هستیم. اما، کانون توجه به ما میگوید:
درعین این که ذهن شما پر از مطالب گوناگون است، فقط کافی است براى لحظاتى، موضوع موردنظر را در اولویت قرار دهید و آن را مجسم کنید و مطمئنم که نتیجه میگیرید!
خواهشى که دارم اینکه، از حالا واژهی * کانون توجه * را جایگزین واژهی * تمرکز * بنمائید. با همین تغییر ساده و با مرور مطالب قبلى، هم با ضمیر ناخودآگاه آشنا میشوید و هم عمیق ترین و کاربردی ترین اصول هدفسازى را میآموزید.
در درس تجسم خلاق مورد آخر از همه مهمتر بود. (برای مطالعه درس تجسم خلاق کلیک کنید)
کسى که هدفش خرید ماشین سانتافه است، الزاماً باید سند به نام شده را در نهایت، تجسم کند. کسى که هدفش ادامه تحصیلات است، باید بداند مدرک فوق لیسانس یا مدرک دکترا چه شکلى ست!
این تصویر آخر است که بین ضمیرخودآگاه و ناخودآگاه، هماهنگى و درک مشترک ایجاد میکند. یک مثال واقعى:
یک مراجع داشتم که هدفش ادامه تحصیل و گرفتن ِلیسانس بود. او روى واژهی ادامه تحصیل برنامهریزی کرده بود. اما نمیدانست مدرک لیسانس به چه شکل است.
بر مبناى همین برنامهریزی نادرست، او دقیقاً به مدت ٣ سال هر روز به کتابخانه میرفت و روزى ١٠ ساعت مطالعه میکرد. اما ٣ سال پشت کنکور مانده بود. چرا؟
چون ضمیر ناخودآگاه او، وى را درحالت ادامه تحصیل میدید و نیازى احساس نمیکرد که این حالت را تغییر بدهد!
طبق منطق ضمیر ناخودآگاه، او در حال ادامه تحصیل بود و میبایست تصویر خودش را در حال اخذ مدرک لیسانس باید تجسم مینمود.
نتیجهگیری:
براى اهداف تان دو عامل مهم را رعایت کنید:
١- رابطه علت و معلول و واقعگرایی
٢ – تعریف یک سقف نهایى
انتهاییترین حالت ممکن از هدف! و این است هدف سازی به سبک مدرن.
بیشتر بخوانید:
- درس دهم- تجسم خلاق و خط زمان!
- درس نهم- تجسم خلاق و خط زمان
- درس هشتم- تصاویر ذهنی
- درس هفتم- امواج ذهنی